۱۳۸۸۰۹۱۹

به من بگو چرا؟


بعد 1هفته بالاخره با مورچه خواستیم بریم بیرون اونم چه بیرونی
به دلیل سرمای هوا از ماشین نخواستیم پیاده شیم رفتیم یه جای پرت از دهاتمون مشغول صحبت بودیم که یک عدد ماشین امنیت اخلاقی حاوی دو فروند برادر جانش فدای رهبر رویت کردیم؛علاوه بر اینکه خودمونو جموجور کردیم که آتو نگیرند رفتیم توو کارشون . 30متر اون طرف تر دوتا دختروپسر توو ماشین مشغول عبادت و صفا بودن و انقدر غرق فضای روحانی بودند نفهمیدند دیده شدن خلاصه دختررو سوار کردند که ببرن پسر افتاده بود به التماس که تونو به علی ما آبرو داریم منم ببرید با دختره انقد داد التماس کرد که برادر دلش به رحم اومد پسررو هول داد و شروع کرد به فحش دادن قضیه اکشن شد منم که عاشق این مسایل پیشنهاد ریدم که مورچه فیلم بگیر این مورچه هم فکر کرد داره از یه پدیده ی ماورالطبیعه فیلم میگیره انقد تابلو کرد که سربازه فهمید اومد به سمتمون که مارو هم مستفیض کنه؛ما هم کلی ترسیدیم که گوشیه مورچه رو توبیخ کنند با کلی اسناد سیاسی چون در جریانات شورش و تظاهرات یه بار گوشیشو گرفته بودن آخه من و مورچه خس وخاشاکیم
خلاصه از ترس من استارت زدم مورچه گاز میداد سربازم میدویید دنبالمون؛چند متر که دور شدیم یه ماشین شخصی چراغ میزد پیچید جلوی ماشین ایستادیم اومد نزدیک گفت بزن کنار گفتم واسه چی گفت چرا فرار کردید؟باید صبر کنین پلیس بیاد موبایلم دمه گوشش که آررره دارم میتلم پلیس!!!
من میگفتم کارت شناسایی بده اصلا کی هستی به تو مربوط نیست اونم گیر داده بود صبر کن پلیس که اومد میفهمی مورچه هم گازشو گرفت در رفتیم اونم افتاد دنبالمون مورچه نمیزاشت سبقت بگیره تا اینکه یه جا خرتوخر شد دوباره پیچید جلو ماشین خودشم اومد جلوش وایساد که در نریم بعد از چند مین جروبحث دوباره مورچه گازشو گرفت زد به یارو اونم دید جدی جدی داره میره زیره ماشین پرید کنار ما هم گلابی شدیم تا 3.4 دقیقه پیداش نبود که دوباره رویت شد ما هم ترسیده بودیم به شهرم نمیریسیدیم 25مین حداقل فاصله داشتیم تا خیابون اصلی یکی دوبار اومد سبقت بگیره که مورچه کم نیاورد اونم مالید به ماشین تا بالاخره رسیدیم به خیابون اصلی و ترافیک یارو خواهش میکرد فقط بزن کنار بحرفم 2دقیقه دید فایده نداره تهدید میکرد شماره ماشینو برداشتم ماشینو میخابونم بازم افاقه نکرد
نیم ساعت سایه به سایه توو ترافیک پشتمون بود هیچ جوریم نمیشد گمش کنیم من و مورچه هم دیگه بیخیال شدیم رفتیم فاز موزیک و ک*خلی منم واسه اینکه برم رو نروش؛ با یه لبخند باهاش بای بای کردم اونم دید ما به تخممونم نیس عصبی شد از عقب زد به ماشین،منم دیگه عصبانی شدم خدا نکنه قاطی کنم؛ پیاده شدم با لگد زدم توو آینش به زور مخاستم بکشمش پایین از ماشین ، یارو جفت کرده بود مورچه هم بعد از اینکه روژشو زد(من نمیفهمم واقعا رژش چی بود این وسط) اومد پایین قاطی تر از من،زد اون آینشو شکست،مردک از ترس پیاده هم نمی شد خلاصه من که دیگه اساسی قاطی بودم ملت هم وایساده بودن نگاه میکردن تا اینکه یه پسر اومد سوییچ ماشین مرتیکه رو دراورد فکر کرد تصادف کردیم اون میخاد در بره؛ یکی نبود بگه آخه ک*مغز توو اون ترافیک چه جوری میخاد در بره. یه سربازم اومد پیشنهاد داد بریم استیشن پلیس که دوست مردمه
مرتیکه میگفت اینا زدنو فرار کردن در حالی که هیچ جای تصادفی نبود اینو که گفت فهمیدم این بابا ازون مریضای روانیه که دنبال سوژست کلا نه بسیجیه نه اطلاعاتی
به سربازه گفت بیارشون دمه استیشن خودشم گازشو گرفت رفت منتظر شد اون طرف 4راه سربازم رفت منم به مورچه گفتم ول کن بریم خلاصه به هزار زور و زحمت از مخمصه در رفتیم
بدون هیچ دلیلی زد روزمونو ریدامون کرد آخرم هیچی نصیبش نشد گرچه هنوزم نفهمیدم واقعا چه هدفی داشت یا اصلا هدفی داشت؟اگه آره پس چرا ترسید و ول کرد اگرم نداشت خب که چی؟ دلیلش چی بود؟!مثلا دیده دوتا دختریم از ترس باج میدیم واقعا نمیفهمم کارشو!
لعنت به هرچی آخوند و حکومت اسلامیه که دستاورد سی سال حکومتش شده این ملت عقده ای و روانی فقط آرزو میکنم یه روزی برسه آرامش داشته باشیم بدون هیچ پارازیت و استرسی

۲ نظر:

  1. vaghean mordeye in ghalametam ba doostam neshastim khoondim posteto koli khandidam ..in adabiateto az koja avordi khoda vakili? kheyli bahal minevisi edame bede dooste aziz va zood be zood up kon .. movafagh bashi
    baraye doaye akhare postet ham amiiiiiiiiiiiinnn

    پاسخحذف
  2. احتمالا این بابا شیزوفرنی داشته و خواسته یکمی گشتاپوبازی دربیاره

    پاسخحذف