۱۳۸۸۰۹۰۴

اهدنا صراط المستقیم


سر کلاس مثه همیشه نشسته بودم هم به چرت و پرتای دایی جان ناپلؤن گوش میدادم هم به حرفای خاله زنکی استریتا ؛در پیچ و خم فهمشه یه مشت فعل و زمان فرانسوی ؛ امیر نامی بندرو صدا زد برگشتم سمت چپم دیدم این چت مغز سویی شرتمو به تن کرده(لازم به گفتن که این بنده خدا سایزش نیم لارژه)
یکم تعجبیدم یه لبخند از سره چندش زدم که اولین مزشو پروند
-صورتیشو نداری؟
-نه گُل گلیش بهت میاد
خلاصه از نوک موهام تا کفشامو وارسی کرد و کلی ک*شعر تحویلم داد منم هرازگاهی یه آره و نه میکردم اونم اَن در نشیمن گاهش بستنی شده بود که بندرو دست انداخته
البته حق داشت اونروز انقد مشنگ میزدم که خودمم نمیفهمیدم چی میگم
داشت زرت و پرت میکرد که گفت خاک توو سره اونی که میاد خواستگاریت!آخه این چیه کردی توو انگشتت(منظورش حلقه ی شصتم بود)
یه نگاه به انگشتر کردم یه نگاه عاقل اندر احمق به امیر گفتم آره خاک توو سرش
دوباره شروع کرد به بافتن فقط تاسف میخورد به حال من که نامزد ندارم و واسم یه خاستگار مایه دار پیدا کرد که به قول خودش سر عقل بیام!!!!!!!!!!
من دیگه توجه نمیکردم فقط به این میفکریدم که به هم جنس گراها اهانت کرده
از خودم عصبانیم این الدنگی که من حتی سلام علیک هم ندارم باهاش؛ چرا اجازه دادم زرزر کنه شاید چون نمیخاستم تابلوتر شم گرچه آب از سرم رد شده شاید هم چون چت میزدم
اونروز مشنگ بودم تا شب هیچی نفهمیدم اما الان میفهمم چقدر احمقانه اجازه دادم یه عوضی به منو هم نوعام توهین کنه
مورچه میگه گیریم حال این احمق رو میگرفتی بقیه چی ،یکی دوتا که نیستن
متاسفم واسه ی خودم واسه ی این فرهنگ در پیت و آشغال
نه این ریش داران بی ریشه دست بر میدارن از به فاک دادن ما؛ نه این ملت درست میشن
3سال دیگه هم بیشتر زنده نیستیم این آرزو رو به گور میبریم:))
آمین

۲ نظر:

  1. ایشالا 3 سال دیگه قصد خودکشی داری!

    پاسخحذف
  2. eva giaaa bala shodi maan ghasde khodkoshi nadaraam ama 3 saal dige sale 2012 ast
    man shakhsan halalet mikonam khialet rahat:D

    پاسخحذف